دوشنبه 9.3.1402
سه شنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۲، ۰۸:۱۷ ب.ظ
امروز توی یکی از بهترین نقاط دنیا، دوتا از بهترین آدم های زندگیم رو دیدم و بعد آزمون دو کوپر دادم. از اون چیزی که فکر می کردم خیلی بهتر بود. بعد از اون امتحان بخاطر همه ی ادامه دادن ها تشکر کردم.
حالا دیگه پرونده ی آمادگی جسمانی توی زندگی من بسته شد. بر خلاف هنرستان، دانشگاه داستان زیباتری داشت!
یه فیلم دیدم به نام matrix که توصیه می کنم نگاه کنید. و بیاید با هم راجع بهش صحبت کنیم.
با مامان جونم که صحبت می کردم فهمیدم که تنهایی برای من موهبته و برای اون معصیت!
چند ساعت بعد فهمیدم که با پول میشه عشق رو خرید!
الان هم دارم میرم مدیتیشن کنم که آمیگدالم کوچیک شه. در حالی که احتمالاً آمیگدال کوچیک، با قوه ی تخیل قوی و امواج مغزی تتا و بارگیری اطلاعات از دنیای بیرون در تضاد هست.
فردا اگر زنده بودم شنا می کنم و به استاد فارسی مون گوش میدم.
۰۲/۰۳/۰۹